Posted on

نقدی بر کتاب اسفار عن نتائج الاسفار

ابن عربي در مقدمه ی کتاب اسفار عن نتائج الاسفارپ، می¬نویسد:«ما در این کتاب به امید حق نگاهی خواهیم داشت بر سفرهایی که علماً و عیناً بر آنها واقف شدیم. از ماهیت اسفار رسولان و برگزیدگان حق و سفرهای إلهی و سفر حقائق، به جهت تنبیه و آگاهی مردم سخن خواهیم گفت». شیخ اکبر در این کتاب سفرهایی را که بنده مکلّف به مهنّا شدن برای آن است و سعادتش در گرو آن است و خود را برای آن آماده می¬کند، سه دسته می¬داند و معتقد است که سفر چهارمی وجود ندارد. و حق تعالیّ با جلال و عزّت، این سه سفر را برای انسان قرار داد که عبارتند از: 1) سفر من عنده (از نزد یا مراتب حق)، 2) سفر إلیه (سفر به سوی او) و 3) سفر فیه (سفر دراو). سفر در حق، همه حیرت و سرگشتگی است، و آن کسی که از نزد خدا سفر کند(سفر من عنده) ، هستی می¬یابد و این هستی وخلقت مادی نصیب وی از این سفر است. و هر کس سفر در حق (سفر فیه) نماید، غیر از نَفس خویش، بهره¬ای نمی¬یابد. غایت و نهایتی برای دو سفر نخستین (سفر من عنده و سفر إلیه) برای نیل به او و نزول بارشان وجود دارد. اما سفر سوم همه حیرت و سرگشتگی است، و نهایتی ندارد.
او در کتاب اسفار پس از حمد وثنای رب العالمین از رویدادهای قرآنی محمد مصطفی (ص) و معراج آن حضرت، مطالب و نکات ظریف و دقیقی بيان می دارد که چگونه رب العالمین، عبد خود و سرور ما، حضرت محمد مصطفی (ص)، را برای نمودن بخشی از آیات و نشانه¬هایش، در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصی و قاب قوسین یا أدنی به أسری( شبروی) برد. سپس به آدم (ع) می¬پردازد که حق تعالی او را به سرزمین امتحان و وادی ابتلا نشاند، و از جنات نعیم که مقام لذّت وتنعّم است بیرون راند. از إدریس (ع) سخن می گوید که رب العزّه او را از عالم کون و فساد به کمند جذب ربود و به مقامی رفیع در خورشيد که قلب کائنات است يعني بهشت مياني منزل داد. از نوح (ع) یاد می¬کند که چگونه او را در میان تلاطم امواج دریای توفانی، به کشتی نجات رساند. نشان می دهد که چگونه: ابراهیم خلیل (ع) را با خود برد تا ذوق کرامت و شوق احسان خود را به وی ببخشد. یوسف (ع) را از پدرش یعقوب (ع) جدا گردانید، آنگاه یعقوب (ع) که رؤیاهای یوسف (ع) را تصدیق نمود، تابع و مرید یوسف (ع) گرداند.
ابن عربی بیان می دارد که خداوند رحیم، لوط و اهل و قومش را برای رهایی از نقمات خود، شبانه به سیر وسفر برد. موسی (ع) را به شتاب واداشت، و نوری را در هیأت آتش به آن حضرت (ع) نشان داد تا خویش را به این آیین به او بنمایاند.
حق جلّ جلاله، مقام و رتبه¬ی عیسی (ع) را به سبب آنکه کلمه ای از کلمات حق بود، به علّوِ درجات ارتقا داد. و یونس (ع) را در آن زمانی که بر قوم خویش غضبناک بود، به سفر برد و سپس او را در بطن ماهی در میان ظلمات جای داد.
سپاهیان طالوت را با نهر آبی در بوته¬ی این امتحان نهاد که هر کس از آب نهر ننوشد یا حداکثر جرعه¬ای بنوشد، در صف یاران با وفایش جای دهد و در غیر این صورت او را از نامحرمان گرداند. داود (ع) را از میان ایشان برگزید و سپاه اندک طالوت را بر سپاه بی شمار جالوت ظفر داد. میان کسانی که از عباد الله اطاعت می¬کنند و افرادی که بر خدا عصیان می¬ورزند، توسط ذی القرنین در اقصا نقاط زمین سدّی بنا نمود و آفاق را شکافت.
ابن عربی اگرچه از يونس، طالوت و عيسي (ع) در مقدمه سخن مي¬گويد اما در متن کتاب به آنها نپرداخته است.